مالکیت زمین معنی ندارد
“هیچ چیزی به نام صاحبخانه خوب وجود ندارد” فریاد متشکل از اجاره کنندگان عصبانی است. در آینده، ممکن است اخلاق متعارف این باشد که مالکیت زمین به سادگی اشتباه است.
در زمانه ما، مالکیت زمین به اندازه مالکیت ماشین یا خانه طبیعی به نظر می رسد. و این منطقی است: فرض کلی این است که شما می توانید به طور خصوصی مالک هر چیزی باشید، به استثنای مواردی مانند سلاح های خطرناک یا آثار باستانی. ایده کنترل قلمرو، به طور خاص، مدت طولانی دارد. حیوانات، جنگ سالاران و دولتها همگی این کار را انجام میدهند، و مفهوم مدرن «هزینه ساده» – یعنی نامحدود، دائمی و خصوصی – مالکیت زمین در حقوق عمومی انگلیس از قرن سیزدهم وجود داشته است.
اما در سال 1797، پدر بنیانگذار ایالات متحده، توماس پین در حال استدلال بود که “زمین، در حالت طبیعی کشت نشده اش” همیشه “مالک مشترک نژاد بشر” خواهد بود، و بنابراین صاحبان زمین مدیون غرامت غیر مالکان «برای از دست دادن ارث طبیعی او».
یک قرن بعد، هنری جورج اقتصاددان مشاهده کرد که فقر در حال افزایش است علی رغم افزایش ثروت و سیستم مالکیت زمین ما را مقصر آن دانست. او پیشنهاد کرد که زمین باید افزایش یابد. تا 100 درصد از ارزش “بهبود” آن مالیات گرفته می شود – ما در یک لحظه به آن خواهیم رسید – که اجازه می دهد سایر اشکال مالیات (مطمئناً شامل مالیات بر دارایی، اما همچنین مالیات بر درآمد بالقوه) کاهش یا لغو شود. جورج به یک احساس تبدیل شد. کتاب او پیشرفت و فقر ۲ میلیون نسخه فروخت، و او ۳۱ درصد از آرا را در رقابت برای شهرداری نیویورک ۱۸۸۶ به دست آورد (در جایگاه دوم قرار گرفت، با فاصله کمی از تدی روزولت ۳۱ ساله).
جرج یک اصلاحطلب بود، نه یک رادیکال. لغو مالکیت زمین به کمونیسم از یک طرف و یا شکارچی از طرف دیگر نیاز ندارد. به این دلیل است که میتوان زمین را از چیزها جدا کرد. ما علاوه بر آن، چه کشت محصولات کشاورزی یا ساختن بلوکهای برج انجام میدهیم. در محاوره، اصطلاح «مالک زمین» اغلب مالکیت واقعی زمین را با چندین عملکرد اضافی ترکیب میکند: ساختن ساختمانها، تأمین تعمیر و نگهداری، و ایجاد انعطافپذیری برای زندگی کوتاهمدت در جایی. . این خدمات اضافی ارزشمند هستند، اما سهم کمتری از هزینه مسکن دارند. در شهر نیویورک، 46 درصد ارزش یک خانه معمولی فقط هزینه زمینی است که روی آن ساخته شده است. در سانفرانسیسکو 52 درصد است. در لس آنجلس، 61 درصد.
بینش کلیدی جورجیست این است که میتوانید ارزش «بهبود» زمین را جدا از هر چیز دیگری مالیات کنید. در حال حاضر، اگر مقداری زمین را بهبود ببخشید (مثلاً با ساختن خانه در آن)، به دلیل افزایش ارزش ملک خود، مالیات بیشتری خواهید پرداخت. تحت Georgism، شما همان مالیات را برای خانه خود پرداخت می کنید که برای یک زمین خالی معادل در یک مکان، زیرا هم ساختمان شما و هم زمین خالی از مقدار یکسانی از زمین محدود استفاده می کنند.
امروزه گرجیسم به عنوان یک جنبش سیاسی مانند یک زمین خالی راکد شده است. اما، ما معتقدیم که روزی مردم مالیات گرجستان را نه تنها از نظر اقتصادی کارآمد، بلکه از نظر اخلاقی نیز عادلانه خواهند دید.
حق زندگی عموماً اولین حقوق طبیعی در نظر گرفته میشود. . اما زندگی به فضای فیزیکی نیاز دارد – حجمی حداقل چند ده لیتری که بدن شما بتواند آن را اشغال کند. اگر کسی نتواند پیش نیازهای اولیه آن را به دست آورد، اعلام اینکه کسی حق دارد نسبت به چیزی بیمعنی است. به عنوان مثال، ما به عنوان یک جامعه فکر می کنیم که همه حق دارند از یک محاکمه عادلانه برخوردار شوند. از آنجایی که شما نمی توانید بدون وکیل یک محاکمه عادلانه داشته باشید، اگر کسی توانایی خرید وکیل را ندارد، ما آن را ارائه می دهیم. به همین ترتیب، حداقل در سیاره زمین، اشغال فضا لزوماً مستلزم اشغال زمین است. آپارتمان های طبقه بالا یا پناهگاه های زیرزمینی هنوز به حقوق زمین زیر یا بالای آنها نیاز دارند. بنابراین، حق حیات در واقع مشتق از حق اولیهتر به فضای فیزیکی است – و حق بر فضا مشتق از حق زمین است.