از کجا می توان انرژی برای نجات جهان پیدا کرد
به دلیل شرایط امیدوارکننده در شهرستان استار و هیدالگو، جیمی به تعداد انگشت شماری از مردم آنجا البته تیم سیج. مدیر خدمات عمومی شهر مک آلن، که به شدت می خواهد یک کارخانه زمین گرمایی برای شهرش بسازد. او با داریو گوئرا، یک مهندس آب محلی که سال ها انجیل زمین گرمایی را موعظه می کرد صحبت می کرد. با این حال، یکی از افرادی که او ندیده بود، جیمز مک آلن بود.
بنابراین، اواخر بعد از ظهر، من و جیمی حدود یک ساعت به سمت شمال غرب از شهر مک آلن به سمت 50000 نفر حرکت کردیم. آکر مزرعه سن خوانیتو، که به طور گسترده به عنوان مزرعه مک آلن شناخته می شود. ما از دروازه ای نامحسوس عبور کرده بودیم و جیمز – لاغر، قد بلند، با کلاه کابوی عاج بر روی سرش – با یک لبخند بزرگ روی صورتش به استقبال ما آمد. ما به مقر مزرعه راه افتادیم: خانه راک، یک ساختمان سنگی کم ارتفاع که بیش از یک قرن قدمت دارد. بله پدربزرگ جیمز نام این شهر را گذاشته است. این مزرعه از زمان ایالتی شدن تگزاس، گاو و اسب کار می کرد. اما، او توضیح داد، دیگر هیچ سودی در گاو وجود ندارد.
” کار من این است که ببینم چگونه می توانیم این مزرعه را برای 100 سال آینده از بین ببریم.” “و ما قرار نیست این کار را با دام انجام دهیم.” در عوض، خانواده به تک تک منابع نگاه میکنند، «از خورشید گرفته تا باد تا علفها تا خاک و شن». حدود پنج سال پیش، جیمز و شریکش مجموعهای از پنلهای خورشیدی را نصب کردند. اتفاقاً مزرعه یک خط ملکی با یک پست انرژی مشترک دارد و آنها اکنون برق را به شرکت برق می فروشند. او قصد داشت چهار آرایه خورشیدی دیگر بسازد.
اما یکی از برادرزادههایش که در UT Austin تحصیل میکرد، اخیراً با او تماس گرفته بود. بچه گفت: «هی، می دونی، عمو جیم، من همین الان یک کلاس در مورد زمین گرمایی داشتم. و مزرعه مک آلن همه چیز را فرا گرفته بود.» معلوم شد، در اواخر دهه 70، زمانی که دولت به دنبال مکانهایی برای آزمایش زمین گرمایی بود، به پدر جیمز مراجعه کرده بودند تا ببینند آیا میخواهد با آنها در یک کارخانه نمایشی کار کند یا خیر. جیمز توضیح داد: «این نوعی فناوری علمی تخیلی بود. بنابراین، نه.
پس از تماس برادرزادهاش، جیمز به فکر فرو رفت. او با شرکت برقی که به آن خورشیدی می فروشد صحبت کرد. آنها از چشم انداز خرید انرژی زمین گرمایی هیجان زده بودند، زیرا این یک منبع بار پایه – همیشه در دسترس – است. بنابراین او با دوستش داریو گوئرا (همان) تماس گرفت و داریو به جیمز در مورد خدمه سیج و کار آنها در آن نزدیکی گفت. خیلی زود، سیندی و لو و لنس برای شام با بطری های تکیلا حاضر شدند. در عرض چند هفته، جیمز یک قرارداد سرمایه گذاری مشترک با تیم امضا کرد: او روی جمع آوری 27 میلیون دلار یا بیشتر مورد نیاز آنها کار می کرد و سیج برنامه ریزی برای چاه های مزرعه را آغاز می کرد.
جیمی برای او کمی ساکت نشسته بود، آن طرف میز در حالی که جیمز تمام این داستان را برای ما تعریف می کرد. اما در طول یک مکث، او با اشتیاق وارد شد. “صبر کن. آیا برادرزاده شما مهندسی نفت است؟» او پرسید. “این کلاس به دلیل GEO وجود دارد!” او فریاد زد – GEO برنامه ای بود که او در دانشگاه شروع کرده بود. او گفت: «احساس میکنم در یک شبیهسازی هستم. استاد بچه اولین مربی بود که جیمی به دانشگاه UT استخدام کرد.
در آخرین صبح ما در تگزاس، جیمی را در اتاق غذاخوری هتل، مقداری غلات و ماست روی میز جلویش. او در حال تماشای ویدیوی پسرش بود. اشک روی گونه هایش. تلفنش را به من داد تا بتوانم سیج را ببینم. پشت میز بود و داشت صبحانه می خورد. او کودکی باشکوه است: لبخند پهن، موهای تیره مجعد افسانه ای. او از طریق غرغرهای شیرین و خنده ارتباط برقرار می کند. دلش براش تنگ شده بود اما او همچنین گریه می کرد زیرا او خسته و غرق شده بود. این به این دلیل است که پس از دیدن اینکه Sage Geosystems تا کجا پیش رفته است و با جیمز مک آلن ملاقات کرد، پس از تمام ساعت ها و روزها و دقیقه هایی که او صرف پیشبرد این پروژه کرده بود، تلاش برای زمین گرمایی زندگی خود را آغاز کرده بود. .
وقتی از سفر تگزاس به خانه رسیدم، من و شوهرم مجبور شدیم با نتایج آزمایش جدیدی روبرو شویم. و گفتگوهای وحشتناک با پزشکان ما. سپس اولین مورد از دو عمل جراحی بزرگ را انجام داد. در لحظههای بین مراجعههای اورژانس و تماسهای تلفنی ناامیدکننده، تا آنجا که میتوانستم فضای زیادی در ذهنم پر کردم تا افکارم را از چیزهای غیرقابل تصور دور نگه دارم. اما زمانی که داربست زندگی که ساخته بودیم شروع به لرزیدن کرد، مواجهه با نیازهای ساده گذراندن یک روز سخت شد. سپس سخت تر.