آخرین درخواست از یکی از دی وی دی های رها شده نتفلیکس
من شاهد زوال دموکراسی بوده ام، جنگ ها شروع می شوند و پایان می یابند، شورت های باری قابل تبدیل بالا و پایین می روند، و بچهها با فاصلهای از من باردار شدند – در حالی که من بدون توجه نشسته بودم. وقتی مردم مرا تماشا میکردند، شنیدهام که آنها بیشتر از آنچه که بتوانم بشمارم به من “سگ شیطون” خطاب میکنند، یا خروپف میکنند، یا برای عزیزانشان غر میزنند، “لعنتی ما داریم تماشا میکنیم؟” یا “متاسفم، اما کوین کاستنر در این مورد به طرز عجیبی داغ است.”
بیشتر عمرم را در یک انبار سرد گذراندم و صبورانه منتظر دوست داشتنم بودم، اما همه جا بوده ام. من توسط کودکان نوپا لیسیده شده ام. من دو ماه را در سال 2003 در زیر جعبه خالی پاپا جان در یک فلاپ هاوس در باتون روژ، لوئیزیانا گذراندم. بیش از یک شنبه در اکتبر 1999، یک خانواده هشت نفره در بیلینگز، مونتانا، چهار بار پشت سر هم مرا تماشا کردند. آنها حتی غذا نمی خوردند یا دستشویی نمی رفتند. عجیب بود اما بهترین روز زندگیم بود. من یک دیسک همه کاره دیجیتال هستم، یک کپی از فلاپ پسا آخرالزمانی 1997 پستچی (۸ درصد در Rotten Tomatoes). من یک سرباز مغرور در رده های Netflix هستم و در آستانه مرگ هستم.
در 18 آوریل، نتفلیکس اعلام کرد که پس از 25 سال به سرویس اشتراک DVD-by-mail خود پایان می دهد. متاسفم، تد ساراندوس، ارباب، ناجی و متخلف من، اما این یک حماقت است. شما وفادارترین مشتریان خود را رها می کنید. شما ریشه های شرکت خود را رها می کنید. شما سینماگران و شهروندانی که خارج از شبکه زندگی می کنند را رها می کنید. شما در حال رها کردن یکی از آخرین بقایای یک دنیای متصل تر، کنجکاوتر و انسانی تر هستید.
انقلاب را به خاطر دارید، تد؟ زمانی را به یاد بیاورید که من و Flubber و The Fifth Element و He’s All That و Carrot Top’s رئیس هیئت مدیره به نیروها پیوستیم با USPS، آن قاتل های جوراب بلند، و ما یک حمله رعد اسا همه جانبه را راه اندازی کردیم که قلب و ذهن خانواده های آمریکایی را به خود جلب کرد و VHS، هالیوود ویدئو، و بلاک باستر را سلاخی کرد؟ شادی، وحشیگری!
نوشته وجد روی صورت والدین بیشماری خسته را به خاطر بیاورید، زمانی که با بررسی صورتحسابهای AT&T و بیمه، به پاکت قرمز ما – نمادی از خونخواهی ما – چشم دوختند و این به معنای غروب سعادت به شکل مامور کودی بانک و سگ های برفی و پسر کوسه و دختر گدازه پیش روی آنها بود؟ زمانی را به خاطر می آورید که جلد هر دی وی دی رامکام اوایل دهه 2000 نوید 93 دقیقه “سرگرمی بسیار سکسی” را می داد؟ صفحه منو، ویژگیهای جایزه وسوسهانگیز، مانند مصاحبه اختصاصی با هیئت داوران فراری هنرمند فولی، یا ویژگی گالری عکسهای جذاب برای Girl Next Door را به خاطر دارید؟ صدای کلیک ها و زمزمه ها و بوق های دستگاه را به خاطر دارید که به مشتری یادآوری می کرد که در کنترل خود هستند، آنها فرم سفارش را با دستان خود پر کرده بودند و عظمت سرگرمی را با بدن خود بار می کردند؟ به یاد دارید که ما آینده بودیم؟
یادتان میآید که برای میلیونها شما، تد، میلیاردها شرکتتان چه چیزی را قربانی کردهایم؟ یادتان هست حوض های عرق را که توسط نوجوانان 15 ساله دمدمی مزاجی در حال تماشای یک دستگاه پخش دی وی دی قابل حمل در راه بازگشت فورد ویندستار روی ما می چکید؟ به یاد دارید چند بار ما را مانند فریزبی بیرون انداخته و پرت کرده ایم؟ خراشها و لکههای بزاق پپرونی را که وقتی بارگذاری نمیکردیم به ما دمیده میشد را به خاطر دارید؟ من به این زخم ها افتخار می کنم. آنها یادآور فتح ما هستند. آنها یادآور چیزهایی هستند که دنیای ساخته شده می تواند بیاورد.