بیماری ها فقط تاریخ را شکل ندادند، بلکه آینده را کنترل می کنند
کندی استدلال میکند که آن اکوسیستم میتواند به توضیح اسرار دیرینه کمک کند، مثلاً چرا هوموساپینها از نئاندرتالها پیشی گرفتند – پاسخ: مخلوطی قوی از پاتوژن ها و آمیختگی. همچنین میتوان فهمید که چگونه گروههای کوچکی از فاتحان توانستند بر امپراتوریهای عظیم دنیای جدید غلبه کنند – بیماریهای عفونی مانند آبله با اولین ورود به اقیانوس اطلس منتقل شد، سپس جمعیت جهان جدید را از بین برد تا در زمان فتوحات هرنان کورتس. و فرانسیسکو پیزارو آغاز شد، زمانی که جوامع پر رونق قبلاً به شهرهای ارواح تبدیل شده بودند. کندی می گوید: «جمعیت قاره آمریکا در قرن پس از ورود کلمب به هیسپانیولا 90 درصد کاهش یافت. کاهش جمعیت به قدری مشخص بود که هنوز هم میتوانید آن را در هستههای یخی که در گرینلند حفر میشوند مشاهده کنید. این تأثیری بر دمای جهان داشت.”
موفقیت فاتحان به اسلحه، میکروب، و فولاد، اما شما همچنین می توانید به یک چیز عجیب و غریب از سرنوشت اشاره کنید: دنیای جدید حیوانات اهلی کمتری نسبت به دنیای قدیم دارد و کمتر از آن در گله های بزرگ مانند گاو و گوسفند زندگی می کنند. در نتیجه، بیماریهای عفونی فرصت کمتری برای جوجه کشی و پرش مانع گونهها به انسان داشتهاند، و بنابراین مردمی که در قاره آمریکا زندگی میکنند هرگز این شانس را نداشتند که در برابر پاتوژنهایی مانند آبله، که تصور میشود از دام به دام پریده است، ایمنی ایجاد کنند. انسان در روزهای اولیه کشاورزی، حدود 10000 سال قبل از میلاد.
نمونههای قانعکننده دیگری از میکروبها وجود دارد که مسیر تاریخ را تغییر میدهند: چگونه مرگ سیاه جمعیت کارگر را کاهش داد و نیروی کار را ارزشمندتر کرد و جرقه پایان فئودالیسم را زد. چگونه مالاریا تا دهه 1880 تا زمان استفاده گسترده از کینین (که از پوست درخت سینچونای آمریکای جنوبی می آید) قسمت اعظم آفریقا را غیرقابل نفوذ کرد.
بیماری ها نیز ممکن است مسئول گسترش باشند. از مذاهبی مانند مسیحیت، که پس از طاعون سیپریان در قرن سوم محبوبیت خود را افزایش دادند، بعضی دانشمندان اکنون بر این باورند که، نوعی تب خونریزی دهنده شبیه ابولا است. مسیحیت اعمال محبت آمیز را به عنوان راهی برای رسیدن به بهشت تشویق می کرد – مسیحیان به جای فرار از دست بیماران، آنها را به سلامتی بازگرداندند و میزان بقای آنها را به شدت بهبود بخشید. کندی میگوید: «حتی با مراقبتهای اولیه، تأمین آب و غذا برای مردم، شاید بتوان دو سوم افرادی را که بیمار بودند نجات داد». برای یک چشم آموزش ندیده، این امر بسیار شبیه به یک معجزه بود – بهترین نوع تبلیغ برای هر دین جدید. کندی میگوید در مقایسه، «بتپرستی راه چندان مفیدی برای تفسیر تأثیر شیوع بیماریهای عفونی ارائه نکرد.
اما گسترش مسیحیت همچنین باعث گسترش مفهوم سلطه انسان شد. بر سر طبیعت در درازمدت، این نگرش به تغییرات آب و هوایی کمک کرده و فشار بیامان ما را به سمت مناطق دورافتاده سوق داده است، هر دو چیزهایی که میتوانند بیماریهای جدیدی را در هنگام برخورد با طبیعت به روشهای جدید عجیب و غریب پخش کنند.
اما همه چیز با کووید به دور کامل رسید. باید دید که آخرین بیماری همه گیر چه تاثیری خواهد داشت. گفتن اینکه در چشم طوفان بودن سخت است، اما اگر به تاریخ نگاه کنیم، موارد بسیار زیادی از همهگیریها، همهگیریها در راه است، انسانهای زیادی را میکشد، به جوامع آسیب میرساند، و فضا را برای ایدههای جدید و جوامع جدید ایجاد میکند. کندی می گوید. «احتمالاً وقتی به این دوره نگاه میکنیم، خواهیم دید که تغییراتی وجود داشته است که شاید قبلاً در جریان بوده است، اما کووید-19 یا آنها را تسریع کرده یا مسیر تاریخ را تغییر داده است.»
کووید شاید قبلاً به عنوان یادآوری فروتنانه از نظم طبیعی چیزها بوده است. کندی میگوید: «این کاملاً شوکهکنندهای برای نحوهی درک بسیاری از ما از قدرت انسانها بود. شما میتوانید استدلال بسیار خوبی داشته باشید که ما در عصر میکروبها زندگی کردهایم، و هنوز زندگی میکنیم، و همیشه خواهیم داشت. کنار آمدن با آن بخشی از یادگیری واقعی نحوه زندگی موفق در این سیاره است.”
(Pathogenesis: How Germs Made History نوشته جاناتان کندی در 13 آوریل منتشر شد.)