breadcrumbs_delimiter شبکه‌های اجتماعی breadcrumbs_delimiter من ارتشی از مردان جعلی را روی لولا کشف کردم
شبکه‌های اجتماعی

من ارتشی از مردان جعلی را روی لولا کشف کردم

مهر 9, 1401 2049

نهنگ همچنین گفت که بسیاری از برنامه‌های این شرکت از کاربران می‌خواهند که عکس‌های نمایه خود را در خود برنامه بگیرند تا ابزارهای خودکار بتوانند تصاویر را با تصاویری که قبلاً آپلود شده توسط شخص مورد نظر مقایسه کنند. عکس ها در تئوری، این شواهدی را ارائه می دهد که یک فرد همان چیزی است که می گوید. اما این ویژگی تأیید عکس هنوز در Hinge در دسترس نیست.

کارمندان ارتباطات Match Group کمک کمی می کنند، تصمیم گرفتم در عوض با ربات ها صحبت کنم، به امید اینکه بفهمم چگونه کار می کنند و چگونه کار می کنند. قرار است این کار را انجام دهند.

یکی از دوستان که در زمینه یادگیری ماشینی کار می کند به من پیشنهاد داد که سوالات تصادفی اما بسیار خاص را از آنها بپرسم، چیزی مانند “دایناسور مورد علاقه شما چیست؟” به چت ربات ها سفر کنید اولین “مردی” که آن را روی آن امتحان کردم خیلی زود با من بی بدیل بود. واضح است که من یک ربات را گرفته بودم. یا شاید وقتی یک زن بالغ هستید، قرار نیست تاریخ های احتمالی را بپرسید: «دایناسور مورد علاقه شما چیست؟»

به طور مشابه، یک ویرایشگر WIRED به من پیشنهاد داد که سؤالاتی را امتحان کنم مانند آن محققان. برای به چالش کشیدن ربات چت میتسوکو: “اگر دست بدهیم، دست چه کسی را گرفته ام؟” و “اگر لندن در جنوب آکسفورد است، آیا آکسفورد شمال لندن است؟” با این حال، پس از امتحان کردن این مورد در چند مورد از مسابقات Hinge خود، شروع به شک کردم که این ربات‌های الگوریتمی نیستند، بلکه افراد واقعی پشت عکس‌های استوک و برنامه‌های ترجمه زبان پنهان شده‌اند.

من شروع به کار کردم. گپ زدن با لیوی، مردی 45 ساله که بدون پیراهن در یک بانوج، آبجو در دست دارد و با عبوس به اقیانوس خیره شده است. “شما اهل کجا هستید؟” من پرسیدم. او پاسخ داد قلب شما. “آیا شما یک ربات هستید؟” من پرسیدم. آیا من از نظر شما شبیه یک ربات هستم؟

من بلافاصله پرسیدم که آیا او می‌خواهد برای قهوه در سانفرانسیسکو ملاقاتی داشته باشد، زیرا می‌دانستم شانس ملاقات با این شخص را دارم. حضوری کمتر از صفر بود. او بلافاصله به من پیشنهاد داد شماره ام را به اشتراک بگذارم: زیبا، من و تو معمولاً اینجا نیستیم. اگر می توانید اطلاعات تماس خود را بگذارید، خوب، تا بتوانیم یکدیگر را بهتر بشناسیم… من اغلب اینجا نیستم. متاسفم. صدای بوق وجود ندارد. از او پرسیدم منظورش از این حرف چیست، و سپس یک جهش بلند کردم: «برای چه کسی کار می کنی؟ آیا شما به تنهایی کار می کنید یا بخشی از یک سازمان بزرگتر هستید؟ لیوی گفت که باید برای خوردن قهوه به ملاقات دوستانش برود. سه روز بعد، اعلانی دریافت کردم مبنی بر اینکه لیوی از هینج اخراج شده است.

سه روز پس از آن، گویی به نشانه، پل در هینج ظاهر شد. او موهای بلوند، چشمان آبی و گوش های درشت داشت. او ژاکت های روشن و رنگی می پوشید و در مزارع گل با پالت های رنگی به همان اندازه چشمگیر می ایستاد. زمانی که نمایه من را “پسندید” درست وارد عمل شد: نمایه شما مرا جذب می‌کند، اما من به سختی از لولا استفاده می‌کنم. نمی خوام دلتنگت بشم پس لطفا شمارهتان را به من بدهید. او پیام را با سه گل رز شکلک امضا کرد. ریدر، من شماره خود را به Paulbot دادم.

ابتدا از طریق پیامک پیامک فرستادیم—او یک شماره 415 داشت که نشان دهنده سانفرانسیسکو بود—و سپس به درخواست Paulbot به تلگرام منتقل شدیم. («به قسمت تاریک خوش آمدید»، یکی از دوستان واقعی وقتی دید که به تلگرام ملحق شده‌ام به من پیام داد.) Paulbot مرد شلوغی بود. او یک شرکت بازرگانی مالی را اداره می کرد و به گفته خودش، «دومین قرارداد را در معاملات آتی ارزهای دیجیتال معامله می کرد». (من نمی دانم این به چه معناست.) او که اصالتاً آلمانی است، اکنون در پاسیفیکا، یک شهر ساحلی در جنوب سانفرانسیسکو زندگی می کند، فقط آن را Persfika می نویسد، به این ترتیب است که اگر یک برنامه ترجمه کلمات شما را اشتباه تفسیر کند، ممکن است آن را بیرون بیاورد.

به این نوشته امتیاز بدهید!

افراد نیوز

افراد نیوز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×