آیا همه این هرج و مرج را برای کشوری در ابر کنار می گذارید؟
آیا همه این هرج و مرج را برای کشوری در ابر کنار می گذارید؟
آینده را می بینید، درست است؟ شما می خواهید بچه دار شوید، بنابراین می روید در یک ایالت شبکه ای با مزایای اجتماعی به سبک شمال اروپا در قلمرو آن ثبت نام کنید.
شما میخواهید گامتهای انسانی کریسپر کنید، بنابراین آزمایشگاه خود را به محلی بدون پانلهای اخلاق زیستی منتقل میکنید. شما می خواهید در یک جامعه بدون قند زندگی کنید، بنابراین به ایالتی به نام Keto Kosher ملحق می شوید.
زندگی شما فقط توسط افرادی که انتخاب می کنید با آنها معاشرت داشته باشید محدود می شود. و این افراد، به دلیل اینکه با شما همراه شدهاند، بیش از انسانهای بینام تا به حال برای رسیدن به اجماع سیاسی که شما دوست دارید، مشتاق خواهند بود. اگر آنها نتوانند، شما – یا آنها – به سادگی به دنبال وضعیت شبکه دیگری خواهید بود.
Srinivasan می نویسد، این نوع سیاست، «خروج بالاتر از صدا را به ارمغان می آورد.»آلبرت او. هیرشمن، مبدع اصلی آن مفاهیم، به پیشگویان اهمیتی نمی داد. او به آنچه که به عنوان میل وارهول آنها به زمان پخش میدید، تحقیر مینگریست.
او که پناهنده یهودی اروپایی از نازیسم بود، به همین ترتیب از احتمال آینده ای مبتنی بر خروج و به سبک وصله کاری محتاط بود. او در سال 1978 نوشت: «میتوان یک سیستم دولتی را تجسم کرد، که در آن هر کشور مجموعهای متفاوت از کالاهای عمومی را به شهروندان خود عرضه میکند.» آنها می توانستند «تخصص» در قدرت، ثروت، رشد، برابری، صلح، رعایت حقوق بشر و غیره داشته باشند.
هیرشمن این دید را به طرز الهامبخشی «چند صدایی»، اما «شاید بیش از آن زیبا دانست که واقعی باشد». برای یک چیز، اگر یک قدرت رقیب حمله کند چه؟ وقتی به آن فکر می کنید، این سیاست جدید ما در برابر بسیاری از خطرات مشابه سیاست قدیمی ما آسیب پذیر است.
رهبر ما ممکن است تبدیل به یک مرد بزرگ شود که نمی توانیم آن را اخراج کنیم. ما ممکن است ترجیح دهیم ترک کنیم، اما فاقد منابع هستیم. شاید هیچ جای دیگری که میخواهیم زندگی کنیم ما را به آنجا نبرد.در مورد آن، “ما” چه کسی هستیم؟ همانطور که کتاب سرینیواسان را می خواندم، مغز ویراستار من مدام درگیر این بود که او چقدر به آن ضمیر دست می زند.
به عنوان مثال، در مقاله آغازین، او مینویسد: «ما میخواهیم بتوانیم بهطور مسالمتآمیز حالت جدیدی را شروع کنیم، به همان دلیلی که میخواهیم یک قطعه زمین خالی، یک صفحه کاغذ خالی، یک بافر متن خالی، یک راهاندازی تازه، یا یک لوح تمیز.» بعدها: “تاریخ نزدیکترین چیزی است که ما به فیزیک بشریت داریم.” و: «در تمام زمان، با مجموعه دادههای واقعاً باز، ما حتی ممکن است بتوانیم تاریخچه روانشناسی آسیمووی را توسعه دهیم.»آیا «ما» به افرادی مانند سرینیواسان، فنآوران اشاره دارد. آیا این یک «ما» دکتر برونر، یک «ما» دمدمی مزاج بورگ است؟ آیا این شامل همسفرانی می شود که در آن ایمیل در سال 2013 CC داده بود – سایر دوستداران Exit؟ آنها نیز تنها با گرداب برخاسته اند. کورتیس یاروین پس از چند سال نسبتاً پایین، با خبرنامهای در Substack ظاهر شد و تأثیر او بر جمهوریخواهان برجسته اخیراً توسط Vanity Fair مورد بررسی قرار گرفت.
در ادامه مقاله آیا همه این هرج و مرج را برای کشوری در ابر کنار می گذارید؟ خواهید خواند:
بلیک مسترز نامزد جمهوری خواهان مورد حمایت ترامپ برای مجلس سنای ایالات متحده در آریزونا است که توسط Thiel حمایت مالی می شود و در مورد RAGE شوخی می کند. پاتری فریدمن یک صندوق سرمایه گذاری خطرپذیر را اداره می کند که در شهرهای چارتر سرمایه گذاری می کند. گیبسون کتابی دارد که اواخر امسال منتشر میشود به نام کمربند کاغذی در آتش: سرمایهگذاران یاغی چگونه شورش علیه دانشگاه را برانگیختند.
به همه آنها مشکوک هستم ، به سرعت نت های خود را در دنیای چندصدایی که سرینیواسان تصور می کند پیدا می کنند. و این احتمال وجود دارد که هر کس دیگری که تقریباً بر اساس ارزشهای او زندگی میکند، از جادوگر 19 ساله برنامهنویسی در بمبئی گرفته تا دانشآموزان فارغالتحصیل از مدرسه در کاستاریکا تا سرمایهگذار میلیاردر در پناهگاه خود در نیوزلند. اما زمانی که شما فناورانه را از بین می برید – وعده های تمدن جدیدی که بر روی پشته ای جدید مهندسی شده است، تمدنی که به تمرکززدایی، واگذاری قدرت و حاکمیت هر فرد و/یا واحد پردازش مرکزی امتیاز می دهد، می بینید که امر سیاسی ضروری است. فلسفه در اینجا بسیار قدیمی است. نمی دانم اسمش را چه بگذارم.
فئودالیسم جهان وطنی؟ قبیله گرایی روشن فکری؟ کلاف چوب پنبه ای؟ این نشان دهنده این باور است که شکست اصلی جامعه معاصر این است که افراد اشتباه قدرت را در دست دارند. این مشکل را با جدا کردن جامعه و سپس بازگرداندن آن حل می کند تا اطمینان حاصل شود که هیچ یک از آن افراد دیگر هرگز شما را آزار ندهند. و خوب، تا زمانی که هیچ سلاح هسته ای شل نشود، شاید خوب باشد.
شاید شما به برمودای خود در آسمان بروید و من به دیجی سوئد من بروید و هر دو از حضور دوردست افرادی که انتخاب کردهایم خوشحالیم.
اما شاید متوجه شویم که عدم تعادل قدرت، که در سراسر صورت فلکی همپوشانی جهان فیزیکی که هنوز بیرون از پنجرههایمان میبینیم گسترده شده است، مثل همیشه احساس بدی دارد. و شاید متوجه شویم که بیش از همه، ما به شدت دلتنگ خانه هستیم.اگر می توانستم از آن عبور کنم. با فوم کوانتومی در انتهای گرداب، فکر میکنم در نهایت ممکن است به یک جهان جایگزین برسم که در آن سرینیواسان یک سخنرانی به نام «صدای نهایی سیلیکون ولی» ارائه میکند.
او ممکن است این کار را دقیقاً به همین ترتیب شروع کند – کمی دولت را مسخره کند، اخلاق گاراژی را تحسین کند، کمی هیرشمن را به دانش آموزان استارتاپی بسپارد. و سپس ممکن است بگوید: «سیلیکون ولی مکانی است که در آن آرمان معینی از پیشرفت آمریکا خالص ترین بیان خود را می یابد.
این امر وظیفه ما را بر این میگذارد که نه تنها خطابههای راه حلی و بستهبندی مجدد متفاوت مواد معدنی کمیاب، بلکه ابزارهای آینده بهتر و منصفانهتری را برای همه ارائه دهیم. بنابراین، دانشآموزان استارتآپ، بیایید نحوه بهروزرسانی پایه کدهای نامفهوم را بیابیم! به من کمک کنید FUD را پاک کنم! هرچه همه ما ممکن است باور داشته باشیم، هر چند ممکن است مخالف باشیم، بیایید از صدای خود استفاده کنیم!»با این حال، جای تعجب نیست که چه چیزی در آن پایین است.
در نتیجه آیا همه این هرج و مرج را برای کشوری در ابر کنار می گذارید؟ باید گفت:
ما گرداب خود را برای فرار داریم. خروج به عهده ماست ما قهرمان داستان هستیم.این مقاله در شماره اکتبر 2022 ظاهر میشود. اکنون مشترک شوید.نظر خود را در مورد این مقاله با ما در میان بگذارید. نامه ای را به ویرایشگر در [email protected] ارسال کنید. /p>
***