معلوم شد، شما مالک هیچ چیز نیستید
بنابراین، من فکر میکنم که مصرفکنندگان به درستی و منطقی نسبت به بسیاری از این نوع پیشنهادها بدبینتر و بدبینتر شدهاند. و من فکر می کنم که این به خصوص اگر به نمونه ماشین برگردیم، صادق است. بخشی از دلایلی که داستان در مورد BMW این کشش را داشت این حس است که، حتی اگر ما به طور کامل جزئیات نحوه ارائه خدمات و برنامه قیمت گذاری و اینکه آیا در نهایت انجام می شود یا خیر را نمی دانیم. یک معامله خوب، این فرصت دیگری برای یک شرکت واقعاً بزرگ و قدرتمند است که مشتریان را سرکوب کند. اگر کارت اعتباری مورد استفاده برای خرید جوهر خود منقضی شود، مطابق با شرکت های چاپگری است که چاپگر شما را گروگان نگه می دارند. فکر میکنم در طول زمان بیاعتمادتر شدهایم.بعد از نظر مدلهای مالکیت چه اتفاقی میافتد؟ چقدر محتمل است که شاهد ظهور نوعی مقررات یا حمایت از مصرف کننده در این زمینه باشیم؟من فکر می کنم خیلی چیزها دقیقاً به نحوه این برنامه ها و نحوه این تراکنش ها بستگی دارد؟ ساختار یافته و ارتباط برقرار می کنند. من فکر میکنم بعید است که کمیسیون تجارت فدرال یا هر تنظیمکننده یا دادستان کل ایالتی دیگر بیرون بیاید و بگوید: «شما مطلقاً نمیتوانید این مجموعه خاصی از ویژگیها را بر اساس اشتراک ارائه دهید». من فکر می کنم آنچه که آنها احتمالاً می گویند این است: “شما باید این تراکنش را به روشی شفاف، به گونه ای که مصرف کنندگان را زودتر از موعد مطلع کنند، به گونه ای که در نهایت فریبنده و منصفانه باشد، ارتباط برقرار کنید.”سوال دیگری که من فکر میکنم در اینجا واقعاً حیاتی است و مستقیماً به مسئله مالکیت صحبت میکند، این است که چگونه این نوع برنامههای اشتراک با بازارهای ثانویه وسایل نقلیه یا سایر محصولات ارتباط برقرار میکنند. بنابراین اگر من یک وسیله نقلیه بخرم و یک بار هزینه برای دسترسی مادام العمر به صندلی های گرمکن پرداخت کنم، آیا این دسترسی مادام العمر منتقل می شود؟ و ما زبان قراردادی برای پاسخ به این سؤال نداریم، و من فکر میکنم که اگر مالک جدید مجبور باشد ویژگیهایی را که قبلاً توسط خریدار اولیه بهعنوان ویژگیهای داخلی پرداخت شدهاند، دوباره بخرد یا شروع به مشترک شدن کند، بسیار مشکلساز است. و این نوعی مالیات زیر رادار بر بازار خودروهای بلااستفاده است. بنابراین من نگرانی هایی نیز در این زمینه دارم.شاید در این بین، بهترین کاری که مصرف کنندگان می توانند انجام دهند این باشد که فقط عقب نشینی کنند. سرویسهای پخش با تعداد بیشتری از مشترکین سروکار دارند که فقط تماشا میکنند و لغو میکنند، تماشا میکنند و لغو میکنند. اعتراف می کنم، این کار را انجام داده ام. اگر گرمکن صندلیهای ماشین است، شاید فقط زمانی که فصل زمستان است مشترک شوید و بعد از آن، لغو کنید. شما تجربه خود را متناوب می کنید. این یک ناراحتی است، اما همچنین ناخوشایند است که مجبور شوید همه خدمات را در کنار چیزی که خریدهاید اجاره کنید.بله، یکی از اولین چیزهاست. فکر کردم وقتی داستانهای مربوط به صندلیهای گرمکن را دیدم این بود که از دیدگاه مصرفکننده، خیلی ساده است: فقط وقتی هوا سرد است مشترک شوید! اما تصور می کنم افراد دفاتر حسابداری [در خودروسازان] از من باهوش تر هستند و قبلاً به این موضوع فکر کرده بودند. که باعث میشود فکر کنم یا مجموعهای از محدودیتها در توانایی شما برای شرکت کردن و انصراف وجود خواهد داشت… یا، شاید این در نهایت فقط یک آزمایش باشد، آزمایشی با ویژگی نسبتاً کم ریسک، برای دیدن اینکه آیا مردم مایل به پرداخت هستند یا خیر. بیشتر برای باز کردن زنگ ها و سوت های اضافی. و برنامه واقعی این است که در نهایت این کار را با طیف وسیعی از عملکرد خودرو انجام دهیم.
***
منبع : https://www.wired.com