چگونه همینگوی به تدریج – سپس ناگهان – Zeitgeist را تعریف کرد
عبارت همینگوی همیشه جذابیت وسیعی داشت. برخی از جنبههای نظریه سیستمهای پیچیده را پیشبینی میکرد که به عنوان نقطه اوج رایج شد. به یاد دارید زمانی که زمانی فکر میکردیم که MySpace، بهرهمند از اثر شبکه در اواسط اواسط، غیرقابل نفوذ به نظر میرسید؟ موقعیت خود را به فیس بوک از دست داد، به تدریج و سپس ناگهان. (شاید مارک زاکربرگ قبل از اینکه روابط شخصی را از اولویت خارج کند باید دو بار فکر کند در فیسبوک در تعقیب TikTok، فرصتی برای رقیب ایجاد میکند تا به تمرکز اصلی شرکت بر دوستان و خانواده بپردازد.)اما من معتقدم دلیل قویتری برای همهجانبه بودن این اصطلاح وجود دارد. و این ترس محیطی است که با احساس تمدن در حال از هم پاشیدن در درزها همراه است. به چند نقل قول اخیر نگاه کنید: Financial Review، در مقاله ای در مورد جنگ داخلی احتمالی در ایالات متحده: «پسرفت دموکراتیک آمریکا مانند مشاهده معروف ارنست همینگوی در مورد ورشکستگی است…» /li>نظر بلومبرگ، با تشریح چشم انداز پس ازرو: “دموکراسی بسیار شبیه طرح ارنست همینگوی است. سند ورشکستگی.”دولتمرد، در مورد زوال دموکراسی جهانی: «ارنست چیست همینگوی در مورد ورشکستگی مالی به همان اندازه در مورد ورشکستگی سیاسی صادق است.اظهار آرام مایک کمپبل در مورد بحران آب و هوا نیز صدق می کند، عرصه دیگری که سال ها نشانه های هشدار دهنده سرانجام متاستاز داده اند. به خطر واقعی تقریباً سخت است که گزارشی در مورد آب و هوا پیدا کنید که ن شروع با مایک بدبختی که سقوط خود را از پرداخت بدهی توصیف می کند.بله، نقل قول همینگوی همیشه در دسترس کارشناسان و منتقدان اجتماعی بوده است. اما از آنجایی که یخچالهای طبیعی و دموکراسی ما، پس از سالها افول تدریجی، به نظر میرسد که به یکباره در حال فرو ریختن هستند، یک خط دور ریختنی در یک کتاب ۹۶ ساله به نماد ما تبدیل شده است که در نوک زبانهایمان خالکوبی شده است. ابتدا به تدریج و اکنون به طور ناگهانی.سفر در زماندر ژوئن 1983، نوشتم درباره برخی از تلاشهای اولیه برای نوشتن داستان آنلاین در ستون من، محاسبات از راه دور، که برای محاسبات محبوب نوشتم. (بله، من در دوره اول ریاست جمهوری ریگان آن آهنگ را پوشش می دادم.) البته، همینگوی را به عنوان نمونه کشف کردم و استاد را در مقدمه خود به ستونی که اکنون به عنوان باستان شناسی خوانده می شود، تقلید کردم.ارنستو وارد سرویس شد. در انتظار دستور، یک پیش نویس عمیق از شراب برداشت. شراب از Valdepeñas بود و خوب بود. اعلان اکنون روی صفحه نمایش ویدیو بود. ارنستو شروع به نوشتن کرد. او روشی را می دانست که مردان باید بنویسند: شما وارد سرویس اطلاعات می شوید، پشت صفحه کلید می ایستید، یک بطری شراب در کنار خود دارید و مودم خود را با سرعت 1200 بیت در ثانیه اجرا می کنید. مدتی به آرامی پیش رفت، سپس به آرامی پیش نرفت. ارنستو میدانست که وقتی نخواهد آمد، کاری نکند. تصمیم گرفت ببیند بقیه چه کار می کنند. او به رمان جدید اسکاتی دسترسی پیدا کرد. سپس او به پیش نویس تقریبی داستانی که داس در اینترنت گذاشته بود، دسترسی پیدا کرد و به آنها اطلاع داد که نوشته آنها خوب است، اما نه به خوبی نوشته ارنستو. سپس این روی صفحه ظاهر شد: «PAPA-540—آیا میخواهید چت کنید؟» ارنستو به آرامی به خودش فحش داد. و او از سیستم خارج شد.
***
منبع : https://www.wired.com