تونی فادل را یک احمق خطاب نکنید – او “مأموریت محور” را ترجیح می دهد
این تمایز دیگری را که شما قائل هستید، بین آنچه شما یک “مدیر عامل دلسوز” و یک مدیر خرد می نامید، لمس می کند. از کجا خط می کشید؟
شما روی چیزهای خاص کلیدی مدیریت خرد می کنید. رهبر بزرگ بودن به معنای انتخاب آن نبردها است نه جنگیدن با همه آنها. مطمئن شوید که ماموریت محور است.
در فصل مربوط به ترک، شما از ترک در زمانی که اوضاع خوب پیش نمیرود حمایت میکنید. شما سه بار اپل را ترک کردید.
سومین بار واقعی بود.
اما دو بار ترک کردید. قبل از آن، زمانی که جابز به نگرانی های شما رسیدگی کرد، استعفای خود را پس بگیرید. آیا برای به دست آوردن آنچه می خواهید، یک شکل تاکتیکی از نمایشنامه در محل کار ارائه نمی کنید؟
اگر همه چیز را امتحان کرده اید و واقعاً به کاری که انجام می دهید اهمیت می دهید، آن را رها کنید؟ تنها کاری است که باید انجام شود شما باید بروید، «من قرار نیست اینجا بنشینم و کاری را که فکر می کنم اشتباه است انجام دهم. آیا قرار است بیایم و هر روز از این بابت عصبانی باشم؟ چیزی که برای سلامتی من بد است برای تیم هم بد خواهد بود. من می روم.”
بعد از اینکه اپل را ترک کردید، Nest را راه اندازی کردید. شما یک شرکت بزرگ ساختید و آن را به قیمت 3 میلیارد دلار فروختید. آیا این حرکت “من شما را نشان خواهم داد” بود؟
من می خواستم خودم را نشان دهم. این چیزی بود که در آن فکر کردم: «من عاشق داستانم هستم. من عاشق ایده ام هستم. هیچ کس این کار را نمی کند فکر می کنم باید وجود داشته باشد.» یکی از چیزهایی که یاد گرفتم این است که یک بنیانگذار با خود داشته باشم، و انجام آن با مت راجرز عالی بود.
شما در مورد اهمیت داستان سرایی می نویسید. این برای یک کتاب مدیریت جالب بود.
خیلی از مردم داستان سرایی را درست نمیدانند. زمین آسانسور یک داستان نیست. فقط مقدمه است داستان در مورد سفر مشتری است.
بسیاری از شرکت ها و حتی شرکت های VC روزنامه نگارانی را استخدام می کنند تا داستان های خود را تعریف کنند. آیا چیزی که آنها تولید می کنند معتبر است؟
نه، زیرا فقط بازاریابی را برای نوشتن یک داستان پس از واقعیت به ارمغان می آورد. مثل عطر زدن روی خوک است. این اساساً نحوه ساخت محصول و نحوه تصمیم گیری را تغییر نمی دهد.
چند سال پیش، شما بودید نقل قول درباره تأثیرات منفی دستگاههای دیجیتال است و خود را در این سؤال که “ما چه کار کردهایم؟” آیا هنوز از اینکه دستگاه هایی که به ساخت آنها کمک کرده اید چقدر بر توجه ما تسلط دارند ناراحت هستید؟
بله. با مواردی مانند زمان صفحه، بهتر از آن چیزی است که بود. اما ما فقط 50 درصد راه را برای حل مشکل داریم. و این 50 درصد بزرگ است.
شما در عادت های خود چه می کنید؟
من خاموش می کنم. اطلاعیه برای همه چیز در تنظیمات اجتماعی، مطمئن میشوم که تلفنم روی میز یا در جیب من نیست.
وقتی مردم چیزهایی میسازند، آیا باید طوری طراحی کنند که چنین مشکلاتی را پیشبینی کنند؟ یا روی تمام کردن محصول تمرکز کنید و بعداً با عواقب آن مقابله کنید؟
باید از قبل با آن مقابله کنید. من از سرمایه گذاری در وسایل موبایل اجتماعی اجتناب می کنم. اما، فرضاً، اگر این کار را انجام میدادم، میگفتم، ما محدودیتهای زمان نمایش را خواهیم داشت، کنترلهای والدین خواهیم داشت. آن را از ابتدا بسازید. این در واقع یک پر بازاریابی در کلاه شما است که بگویید از ابتدا به این نیازها رسیدگی کرده اید.
***
منبع : https://www.wired.com