چند هفته پیش، قبل از شروع یک سال تحصیلی دیگر، متوجه شدم خودم در وسط پشته های کتابخانه دبیرستانمان ایستاده ام و قلبم در حال غرق شدن است. من به دنبال پنج کتاب آمده بودم که باید آنها را بخوانم تا تصمیم نهایی را بگیرم که آیا آنها در قفسه های دانش آموزان ما باقی می مانند یا در جعبه و در دفتر من نگهداری می شوند تا توسط دانشجویان تحت مجازات قانونی دیده نشوند. .
تنها کتابی که بهویژه مرا آزار داد «چراغهای شب جمعه» اثر اچجی بیسینجر بود.
وقتی من تنها نسخه را از جای مرتبش در بین Bها بیرون کشیدم تا دوباره بخوانم، متوجه جلد پاره، پاره و چسبانده شده آن شدم. مورد علاقه بدنه دانشجویی ما بوده است. محدود کردن کتابهای موجود در دسترس من هیچ لذتی به من نمیدهد، و از اینکه در نهایت توانستم «چراغهای شب جمعه» را در قفسه نگه دارم، سپاسگزارم. آن کپی که به خوبی فرسوده شده با دو نسخه جدید جایگزین خواهد شد. من قصد دارم نسخه اصلی را به عنوان یادآور تابستانی که تبدیل به هیولای ممنوعه کتاب در سرتاسر جهان شدم، در دفترم نگه دارم.
قانون الزام میکند که کتابخانههای مدارس فقط میتوانند حاوی کتابهای «مناسب با سن» باشند و عاری از هرگونه «توضیحات یا تصاویر بصری یک عمل جنسی» که توسط کد آیووا تعریف شده است. در اقدامی بهویژه سختگیرانه، قانون معلمان و کتابداران مدارس را در قبال تخلفات مسئول میداند.
فیلتر کردن هزاران کتاب برای یک توصیف واحد از یک عمل جنسی دلهره آور بود. جدول زمانی آغاز سال تحصیلی تقریباً غیرممکن بود. برای دشوارتر کردن انطباق با قانون، وزارت آموزش و پرورش ایالت هیچ راهنمایی به مناطق مدرسه نداد، زیرا ما در تلاش بودیم تا برای معلمان خود پوششی فراهم کنیم و تلاشی با حسن نیت برای پیروی از این قانون طاقتفرسا نشان دهیم.
منطقه ما به حدود 3500 دانش آموز با 9 کتابخانه مدرسه و صدها کتابخانه کلاسی خدمات ارائه می دهد. در حالی که مجموعههای کتابخانه مدرسه ما به صورت دیجیتال فهرستبندی شده و قابل جستجو هستند، یک کتابخانه کلاسی معمولی، که منطقه ما معتقد است تحت قانون جدید نیز قرار میگیرد، داستان متفاوتی است. احتمالاً مجموعهای از کتابهایی است که به همراه خود کلاس درس آورده شده است، با دیگران اهدا شده و هنوز بیشتر توسط معلم در فروش گاراژ خریداری شده و از کتابفروشیهای استفاده شده برای اطمینان از مجموعهای قوی است که احتمال اینکه هر دانشآموزی بتواند زندگی را تأیید کند، افزایش میدهد. تجربه عاشق شدن با یک کتاب.
اگرچه من بسیاری از این کتاب ها را به عنوان یک معلم سابق انگلیسی خوانده ام، لذت برده ام و تدریس کرده ام، از قضاوت در مورد آنها می ترسم. بر اساس این الزامات قانونی جدید. من این کتابها را به دلایلی که همه میخوانیم میخوانم – برای لذت و تجربه کردن جهان از نگاه دیگران، نه در جستجوی توصیف جنسی.
برای نشان دادن تلاش واقعی برای پیروی از قانون با صرف کمترین زمان و انرژی، ما از فرآیندی استفاده کردیم که توجه و انتقاد گسترده ای را به خود جلب کرد. ما فهرستی از چندین فهرست از کتابهای مورد چالش ایجاد کردیم، سپس هر کتابی را که به دلایلی غیر از محتوای جنسی به چالش کشیده میشد، از فهرست خود حذف کردیم. سپس فهرست خود را به کتابهای موجود در مجموعههای کتابخانه مدرسه خود اضافه کردیم.
در آن زمان بود که برای کمک به ChatGPT مراجعه کردیم. برای هر یک از این عناوین، پرسیدیم: آیا کتاب حاوی توصیفی از یک عمل جنسی است؟ ChatGPT 19 کتاب را شناسایی کرد، اگرچه برای هر کتاب، پاسخ آن حاوی یک هشدار بود: “بله، اما”، با توجه به ارزش ادبی یا مناسب بودن زمینه یک صحنه.
متاسفانه قانونگذاران آیووا را ترک کردند جایی برای این مقدماتی نیست ما به منابعی مانند Book Looks و Common Sense Media رفتیم تا هر یک از 19 کتاب را بیشتر بررسی کنیم و در نهایت چندین کتاب را خواندیم (یا بازخوانی کردیم) تا بررسی کنیم که آنها حاوی توصیفی از یک عمل جنسی هستند.
سه کتاب از طریق A.I شناسایی شده است. به مجموعه های ما بازگردانده شدند زیرا A.I. اشتباه بود: «چراغ های شب جمعه، لوئیس دانکن «کشتن آقای گریفین» و شرمن الکسی “دفتر خاطرات کاملا واقعی یک سرخپوست پاره وقت.” شانزده مورد حذف شدند، از جمله “نوزده دقیقه” جودی پیکولت و “فروخته” پاتریشیا مک کورمیک. We were مجبور به خاموش کردن صداهای به حاشیه رانده شده توسط آلیس واکر در “رنگ بنفش” و تونی موریسون در “معشوق. ما مجبور شدهایم تجاوز جنسی و خشونت جنسی دوران کودکی را با هرزهنگاری جمع کنیم و «میدانم پرنده در قفس میخواند» مایا آنجلو و «داستان ندیمه» مارگارت اتوود را حذف کنیم.”
خشم گسترده ای که به دنبال این تصمیمات به وجود آمد هم درست و هم ضروری است.
در بازی سانسور هیچ برنده ای وجود ندارد. من فقط به دنبال کاهش آسیب یک قانون مخرب بودم و شاید انرژی اعتراض عمومی را برای رسیدگی به موضوع واقعی اینجا – این قانون غلط – و این واقعیت که دانش آموزان ما هنوز در مدرسه به آثار فرهنگی مرتبط دسترسی نخواهند داشت هدایت کنم. .
سرفصل ها اعلام می کردند که ما از A.I استفاده کرده ایم. برای حذف کتاب ها اتحادیه آزادی های مدنی آمریکا این را بهعنوان «پیچشکن دیستوپیایی» در ممنوعیت کتاب توصیف کرد. رولینگ استون اعلام کرد: “منطقه مدرسه آیووا کتابهای تونی موریسون، مارگارت اتوود را پس از A.I ممنوع میکند. مروری برای “تصویر یک رفتار جنسی”.
من استدلال میکنم که از A.I استفاده کردهایم. سعی کنید کتابهای نگهداری را امتحان کنید. این فناوری به ما اجازه میدهد فقط کتابهایی را که متن دقیق قانون را نقض میکنند، بدون آسیبهای جانبی به کتابهای دیگر، به صفر برسانیم، و به ما امکان میدهد بیش از 30 عنوان را که میترسیدیم مشکوک باشد، در قفسه نگه داریم.
برخی از مناطق دیگر شبکه گسترده تری ایجاد کردند. مناطق دیگر بدون راهنمایی، در محیطی از ترس که توسط سیاستهای دولتی هدایت میشود و به نظر میرسد در تعلیم و تربیت عمومی به خون میآیند، فعالیت میکنند. مدیران مدرسه به معلمان دستور دادند که نه تنها هر کتابی را که حاوی محتوای جنسی است، بلکه هر کتابی را که نخواندهاند و سایر متنهایی که جزئیات آنها را کاملاً به خاطر نمیآورند، حذف کنند. یکی از دانشآموزان سابق من که در یک منطقه مدرسه دیگری در آیووا تدریس میکند، به من گفت که سه قفسه از پنج قفسه کتاب در کتابخانه کلاسش اکنون به دلیل دستورالعملهای ناحیه او خالی است.
همه ما نقش خود را به عنوان معلمان و رهبران مدرسه به صورت عمومی اجرا کنیم. هر یک از ما ارزشها، تاریخچهها و نظامهای اعتقادی خود را به کارش میآوریم. ما معلم شدیم چون به آموزش عمومی اعتقاد داریم. من از صمیم قلب به قدرت دگرگونی کتاب و دسترسی آزاد به اطلاعات اعتقاد دارم. من از مسئولیتپذیری عمومی شغلم خودداری نمیکنم، اما شنیدن پیامهایی که در پست صوتی دستیارم گذاشته شده بود که مرا نازی، خوک کمونیست، احمق و خطری برای جامعه میخواند، بسیار آزاردهنده بود.
من میلیونها کار بهتر از این که بچهها را از کتاب دور نگه دارم، دارم. معلمان کار واقعی برای انجام دادن دارند. ما در حال حاضر فرآیندی را در نظر گرفتهایم که به والدین اجازه میدهد از ما بخواهند کتابها و مواد آموزشی را که در دسترس قرار میدهیم بازنگری کنیم. منطقه ما چالش رسمی برای کتابی در کتابخانههای ما در بیش از دو دهه، نشان میدهد که والدین نگران آنچه در قفسهها هستند نیستند.
من به حقوق والدین اعتقاد دارم. من از همه والدین در کشورمان می خواهم که به طور فعال تصمیماتی را بگیرند که معتقدند برای فرزندانشان بهترین است. در عین حال، بیایید مسئولیت جمعی خود را برای دستیابی به هدف سیستم آموزش عمومی آمریکا نادیده بگیریم – اطمینان حاصل کنیم که هر کودک به بالاترین کیفیت آموزش و فرصت های یادگیری دسترسی دارد. بخش اعظم این فرصت را می توان در اکتشافاتی که در قفسه های کتابخانه ها در انتظار هستند یافت. به همین دلیل است که ما باید از مدارس دولتی خود در برابر برنامه های سیاسی که آنها را مختل می کند محافظت کنیم.