من 99 مشکل با A.I دارم، اما یک عقل .
اخیراً رسانه ها و صنایع سرگرمی با سؤالاتی در مورد اینکه چگونه محتوای تولید شده توسط سیستم های هوش مصنوعی باید تحت قانون مالکیت معنوی در نظر گرفته شود، مشغول شده اند. هفته گذشته یک قاضی فدرال بر خلاف تلاش برای حق نسخه برداری هنری که توسط یک ماشین تولید شده بود، حکم داد. در ژوئیه یک قاضی فدرال دیگر در یک جلسه استماع پیشنهاد کرد که به احتمال زیاد شکایت نقض حق نسخهبرداری را که توسط هنرمندان علیه چندین سازنده هنر هوش مصنوعی مطرح شده بود رد خواهد کرد. چگونه A.I. ممکن است اقتصاد تجارت سینما و تلویزیون را تغییر دهد و تبدیل به یکی از مسائل اولیه در اعتصاب نویسندگان و بازیگران هالیوود. و شرکتهای خبری بزرگ – از جمله تایمز – در حال بررسی گامهایی برای محافظت از مالکیت معنوی ناشی از روزنامهنگاری آنها هستند.
در مواجهه با تمام اقدامات ممکن علیه A.I. و سازندگان آن، توصیه می کنم احتیاط کنید. من خیلی به این فکر کردهام که آیا موسیقیدانها، نقاشان، عکاسان، نویسندگان، فیلمسازان و سایر تولیدکنندگان کارهای خلاقانه – از جمله، در روزهای خوب، خودم – باید بترسند که ماشینها ممکن است به معیشت آنها آسیب بزنند. پس از تحقیق و مشاوره گسترده با کارشناسان، به یک موقعیت دقیق و ظریف رسیدم: meh.
مشاهده بر سر A.I. قرار است تعداد زیادی از فرزندان وکیل کپی رایت را وارد کالج کنند. اما هر چه بیشتر از ChatGPT، Midjourney و سایر A.I استفاده می کنم. ابزارها، بیشتر گمان میکنم که بسیاری از سؤالات مربوط به مالکیت فکری که آنها مطرح میکنند، اهمیت کمتری نسبت به آنچه ما گاهی اوقات تصور میکنیم، خواهد بود. این به این دلیل است که رایانهها به تنهایی نمیتوانند و ممکن است هرگز نتوانند کار خلاقانه واقعاً پیشگامانه تولید کنند.
در واقع، من شرط میبندم که هنرمندان و صنایع خلاق در نهایت A.I را پیدا کنند. بیشتر از یک رقیب یک موهبت باشد. جیسون زینومن، منتقد کمدی تایمز، در ارزیابی اخیر از کمدی های تولید شده توسط هوش مصنوعی، پیشنهاد کرد که A.I. کمدینها ممکن است کمدی انسانی را بهبود بخشند: «رقابت برنامههای رایانهای باهوشتر هنرمندان را وادار میکند که نه تنها بیشتر به شهود متکی باشند تا تقلید، بلکه در مورد آنچه که آنها و آثارشان را کاملاً انسانی میسازد، بیشتر فکر کنند.»
من فکر می کنم حق با اوست – نه فقط در مورد کمدی، بلکه در مورد بسیاری از زمینه های خلاق دیگر. دلیل موضع آفتابی من چیست؟ تاریخ یک سرنخ ارائه می دهد: فن آوری هایی که تولید هنر را آسان تر می کند، به ندرت خلاقیت انسان را خفه می کند. سینت سایزرهای الکترونیکی نیازی به افرادی که آلات موسیقی می نوازند را از بین نمی برد. تنظیم خودکار آواز خواندن در زمین را منسوخ نکرد. عکاسی نقاشی را از بین نبرد، و دیجیتالی شدن آن نیاز به عکاسان حرفهای را برطرف نکرد.
سپس محتوایی است که من A.I را دیدهام. تولید: بسیاری از موسیقی ها، تصاویر، جوک ها و داستان هایی که A.I. به ما داده است که تا کنون بیشتر شبیه یک میمیک عالی بوده تا هنر بزرگ. مطمئناً، قابل توجه است که ChatGPT می تواند یک آهنگ پاپ بنویسد به سبک تیلور سویفت. اما دیتی ها هنوز بوی تقلید بی روح را می دهند. آنها قرار نیست پلاتینیوم شوند یا استادیوم ها را بفروشند. A.I. ممکن است برخی از گوشههای پرحجمتر عکاسی را تضعیف کند – به عنوان مثال، عکسهای استوک – اما آیا از آن برای ثبت عروسی یا مستندسازی یک جنگ استفاده میکنید؟ خیر.
این به این معنی نیست که هنوز دعواهای حقوقی زیادی وجود نخواهد داشت. مارک لملی، استاد دانشکده حقوق استنفورد که در مورد مسائل مربوط به حقوق مالکیت فکری تدریس میکند و دعاوی حقوقی میکند، به من گفت که فکر میکند پنج تا 10 سال آینده با یک سری جنگهای حقوقی درباره نقش A.I در رسانهها مشخص خواهد شد. او گفت: «تعداد مسائل گسترش مییابد و پیچیدهتر میشود.
لملی یکی از وکلای A.I است. شرکت Stability AI در دعوی حقوقی نقض حق نسخهبرداری توسط هنرمندان مطرح شده است. در قلب این کت و شلوار این موضوع وجود دارد که چگونه A.I. سیستم ها آموزش دیده اند. بیشتر آنها با تجزیه و تحلیل حجم عظیمی از محتوای دیجیتال، از جمله تعداد زیادی از آثار دارای حق نسخه برداری. که این سؤال را برمیانگیزد: آیا هنرمندان باید برای مشارکتهایشان غرامت دریافت کنند، و اگر چنین است، چگونه؟
برای من، پاسخ منفی است. وقتی ماشینی برای درک زبان و فرهنگ از طریق بررسی بسیاری از موارد آنلاین آموزش دیده است، حداقل از نظر فلسفی درست مانند انسانی عمل می کند که از کارهای موجود الهام می گیرد. برای من مهم نیست که خوانندگان انسانی از خواندن آثار من مطلع شوند یا از آنها الهام بگیرند – به همین دلیل این کار را انجام می دهم! — پس چرا باید نگران باشم که رایانهها میشوند؟
البته، یکی از دلایلی که ممکن است به ذهنم خطور کند این است که اگر دستگاه از آنچه از خواندن کار من یاد می گیرد برای تولید اثر استفاده کند میتونم جای خودمو بگیرم اما در خطر غرور، فکر نمیکنم در آینده قابل پیشبینی این امر محتمل باشد. برای من، انسانیت خالق انسان مانند برگ برنده نهایی بر ماشینها است: چه کسی به نظر رایانه در مورد هر چیزی اهمیت میدهد؟
یک سوال دیگر این است که چگونه باید در مورد آن فکر کنیم. نقض احتمالی محتوای تولید شده توسط ماشین ها قانون کپی رایت فعلی برای محافظت از آثار خلاقانه خاص طراحی شده است، نه یک سبک خلاقانه کلی. اما اگر A.I. آیا میتواند به خوبی از یک هنرمند کپی کند تا اساساً کار هنرمند تکرار شود، آیا این میتواند به سطح نقض برسد؟ در مقاله اخیر لملی و همکارانش فرضیه زیر را پیشنهاد کردند: شخصی سایتی را راهاندازی میکند که هر بار که کاربر از یودا بازدید میکند «داستانی در مورد یودا» ایجاد میکند. لملی و همکارانش استدلال میکنند که اگر سایت برای محتوا از کاربران هزینه دریافت کند، میتواند حق نسخهبرداری دیزنی را نقض کند – حتی اگر یک انسان کلمات و تصاویر مربوط به یودا را ایجاد نکرده باشد.
اینگونه است. سناریوها ممکن است برای مدت طولانی فرضی نباشند. A.I. ژنراتورها در ایجاد کپی تقریباً دقیق از بسیاری از شخصیت های شناخته شده بسیار خوب هستند. وقتی از Midjourney خواستم “یک همکار کوچک سبز رنگ که 800 سال جدی را آموزش داده” را به من نشان دهد، خروجی آن بسیار خوب بود.
که می تواند یک مشکل مرتبط را ایجاد کند: دستوراتی که ما به A.I می دهیم. توسط قانون کپی رایت محافظت می شود؟ از قبل بازارهای فوری وجود دارد که در آنها مردم افسون های خاصی را که به A.I داده اند می فروشند. برای تولید آثار خاص آیا واقعاً می تواند پرواز کند؟
بدون شک این سؤالات مهم هستند، اما فکر کردن به پاسخ های معقول سخت نیست. A.I. احتمالاً نباید اجازه ایجاد کپی مستقیم از آثار موجود را داشت، اما عاقلانه به نظر می رسد که به آن همان آزادی را برای بازمیکس کردن هنر که انسان ها از آن لذت می برند، بدهیم.
من این کار را نمی کنم. اجازه دهید رایجترین درخواستها دارای حق نسخهبرداری باشند – نمیتوانید ادعای خلاقیت در پرسیدن یک A.I داشته باشید. ترسیم یک گربه – اما درخواست هایی با سطحی از الهامات انسانی باید به عنوان کار قابل محافظت واجد شرایط باشند. از این گذشته، وقتی از Midjourney میخواهم که «گربهای را که در حال پیپ کشیدن در میدان جنگ داخلی عکسبرداری شده است» بسازد، حداقل درگیر درجه خاصی از کار خلاقانه هستم. گربه جنگ داخلی پیپ سیگار توسط مغز انسان من تجسم شد. اما آیا چنین رشته های ساده ای از کلمات کلیدی – نه خیلی بیشتر از آنچه که من در یک موتور جستجو وارد می کنم – برای واجد شرایط بودن به عنوان آثار دارای حق چاپ کافی است؟ در حال حاضر، ما واقعاً نمی دانیم.
اما تا زمانی که این کار را انجام دهیم، شما را با شاهکارم ترک می کنم:
ساعت کاری با فرهاد منجو
فرهاد می خواهدچت با خوانندگان از طریق تلفن. اگر مایلید با یک ستون نویس نیویورک تایمز در مورد هر چیزی که در ذهنتان است صحبت کنید، لطفاً این فرم را پر کنید. فرهاد چند خواننده را برای تماس انتخاب خواهد کرد.